۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محیالدین الهی قمشهای، کتاب چهارم از مجموعه کتابهای جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهرهمندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعههایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. یکصد و هشتاد و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «در قصاص و ضرورت اجتماعی آن» تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۷۹بقره ﴾
ای صاحبان خرَد، حکم قصاص مایه حیات (اجتماعی) شماست، باشد که تقوی پیشه کنید (و از کشتن یکدیگر بپرهیزید).
سخن در ضرورت حکم قصاص است که اگر نباشد حیات جامعه به خطر میافتد. مقصود از قصاص در درجه اول این است که اگر کسی جان بیگناهی را بستاند اولیای جامعه باید قصاص کند یعنی متقابلاً جان قاتل را بگیرند. این مجازات را در زبان انگلیسی Capital Punishment گویند و مقالات بسیار در دفاع یا ردّ آن در آمریکا و اروپا و نیز در شرق نوشته شده است. بسیاری از جامعهشناسان غرب با این حکم معارضه کردهاند و گفتهاند خون را با خون نمیتوان شست و درمان جنایت را با جنایتی دیگر که همان کشتن قاتل است نمیتوان به دست آورد.
در این آیه خداوند ما را متذکر میکند که قصاص از جنس جنایت نیست و از مقوله کشتن نیست، بلکه مایه حیات اجتماعی است؛ زیرا حیات جامعه به این بستگی دارد که افراد احساس امنیت جانی کنند و هر لحظه نگران این نباشند که کسی بنا به غرضی جان آنها را ممکن است بگیرد بیآنکه نگران جان خویش باشد در حالی که با وجود حکم قصاص اگر چه جنایت از میان نمیرود اما نفس این حکم نشان اهمیت جان انسانهاست که محترم است و از حریم آن دفاع میشود. در بسیاری از کشورهای غربی که حکم قصاص در آن اجرا نمیشود میبینیم که حتی اگر سطح جنایت در آنها بالا نرود، سطح تشویش و اضطراب و نگرانی بیگمان افزایش مییابد؛ و اگر در محلهای مردم بدانند که در میان ساکنان کسی هست که سابقه قتل عمد دارد هراس و احساس ناامنی همه محله را خواهد گرفت، علاوه بر آن که با نفی قصاص هر کس جرات میکند به اندک دشمنی یا طمع در اندک سودی یا شهرتی بر روی مردمن تیغ برکشد، در حالی که حکم قصاص همچون پاسبانی نیرومند در برابر این هوسها ایستاده حضوری اطمینان بخش در جامعه ایجاد میکند.
معارضان قرآن که پیوسته در پی انکار کلام الهی یا الهی بودن کلام رسول بودند از جمله در مورد همین آیه گفتهاند که ما جملهای میآوریم که همین معنا را به فصاحت برساند و آن جمله این است:«التقل ینفی عن القتل» و بر اهل ذوق و ادب پوشیده نیست که تعبیر قرآن چه اندازه زیباتر و رساتر و به حقیقت واقعه و نزدیکتر است زیرا اولا در جامعه معارضین کلمه ناخوش آیند قتل دو بار تکرار شده و در بیان قرآن اصلا این کلمه نیامده است. ثانیا تضاد میان قصاص وحیات و این نظر بدیع که در قصاص زندگیست، بر زیبایی بیان بسیار افزوده است و عبارت «ای صاحبان خرد» نیز عبرتی است تا خردمندان دریابند که باید در این مسئله بیندیشند و به ظاهر حکم نکنند و قصاص را با کشتن برابر ندانند. و نیز از نظر موسیقی کلمات، عبارت قرآن چندان خوش آهنگتر و موزونتر است که نیاز به توضیح ندارد.
چه بسیار قاتلان زندانی که پس از چندی از زندان رهایی یافته مرتکب قتل دیگر شدهاند و اگر گویند اینها بیمار روانیاند و باید معالجه شوند پاسخ این است که جان آن بیگناه که به دست این بیمار گرفته میشود عزیزتر از جان قاتل است و اگر رحمی باید کرد این رحم به افراد جامعه اولی است.
سرِ گرگ باید هم اول برید
نه چون گوسفندان مردم درید (سعدی)
ترحّم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان (سعدی)
احساس دلسوزی برای قاتلان و متجاوزان و بیمار شمردن آنها از دیدگاه اخلاقی و عرفانی امری درست و پسندیده است، زیرا در تحلیل نهایی، به خصوص از دیدگاه مکتب «ناتورالیستها» جون امیل زولا و تئودور درایز، مجرمان بیگناهند و ای بسا که خود قربانیان جرم دیگران باشند، اما در هر حال در اجرای حکم قصاص درجه رحم و شفقت نسبت به انسانها بیشتر رعات میشود.
انتهای پیام